به عبارت ديگر ببيند شما اشتباه مي کنيد و براساس معيارهاي ناپخته به او پاسخ «نه» گفته ايد يا پدر و مادر شما هستند که در اين باره ناخواسته مرتکب اشتباه شده اند.


دختري ۱۸ساله هستم. خانواده ام قصد دارند مرا به اجبار به عقد جواني دربياورند که هيچ علاقه اي به او ندارم. هر چه حرف مي زنم اصلا فايده اي ندارد. هرکسي هم که با خانواده ام حرف مي زند تا از اين تصميم منصرف شوند باز هم بي فايده است. ديگر خسته شدم. کمکم کنيد.



مخاطب گرامي در ابتدا به شما توصيه مي کنم از يکي از افراد خانواده يا آشنايان که مورد اعتماد شما و پدر و مادرتان است بخواهيد براساس شواهد موجود قضاوت کند که بي علاقگي شما به خواستگارتان منطقي است يا خير. به عبارت ديگر ببيند شما اشتباه مي کنيد و براساس معيارهاي ناپخته به او پاسخ «نه» گفته ايد يا پدر و مادر شما هستند که در اين باره ناخواسته مرتکب اشتباه شده اند. از اين فرد بخواهيد با بررسي تمام جوانب به شما در تصميم گيري صحيح کمک کند. بعد از گرفتن تصميم صحيح چه کنيد؟

در ادامه راهکارهايي براي حل مسئله شما در صورت صحت تصميمتان درباره ازدواج نکردن با اين خواستگار ارائه مي دهم:
۱ - به پدر و مادرتان بگوييد اگر من با اين فرد که از نظر شما مناسب است ازدواج کنم آيا شما مسئوليت خوشبختي من را در زندگي آينده ام به عهده مي گيريد؟
۲ - تمام افراد از نظر روانشناسان نقطه اي دارند که به آن مي گويند کليد حساسيت هاي شخصيتي، اين کليدها را در پدر و مادر خود پيدا کنيد. ببينيد خودتان به پدرتان نزديک تريد يا مادرتان. شايد نتوانيد در يک زمان هر دو را قانع کنيد ولي مي توانيد مثلا با نزديک شدن به مادر از طريق او روي پدر تاثير بگذاريد. يا اگر خواهر و برادر بزرگ تر از خود داريد مي توانيد از آنان بخواهيد که با والدين تان صحبت کنند
۳ - استفاده از راهنمايي هاي يک روانشناس به عنوان مشاور و گفت و گوي او با والدين تان نيز در اين باره ضرورت دارد. در قبال زندگي آينده خود چه هزينه اي مي پردازيد؟

ببينيد اگر روي جواب منفي خود بايستيد چه اتفاقي مي افتد و ممکن است چه چيزهايي را از دست بدهيد. آيا مي ارزد در قبال زندگي آينده و آرزوهايي که براي آن داريد روي پاسخ «نه» پافشاري کنيد؟ در نهايت «بله» سرسفره عقد را شما مي گوييد.
ببينيد چه چيزهايي در خانواده شما وجود دارد که با «نه» شما از بين مي رود. به همان اندازه که خانواده شما روي نظرشان پافشاري مي کنند شما هم مي توانيد روي تصميم درست خود پافشاري کنيد.
مسئوليت زندگي هر فرد با خودش است. البته آن چيزي که نبايد در اين ميان فراموش شود حفظ احترام والدين است. حتي اگر مطمئن شديد که آنان در شناخت خواستگارتان دچار اشتباه شده اند باز هم نبايد با بي احترامي والدين خود را آزرده کنيد، همان طور که گفته شد بايد از در گفت وگو وارد شويد و نظر مخالف خود را با دلايل منطقي مطرح کنيد.
همچنين به اين نکته هم توجه داشته باشيد که تجربه والدين تان از شما بيشتر است و آنچه شما در آينه مي بينيد آنان در خشت خام مي بينند، پس بدون تفکر و بررسي همه جانبه در برابر نظر مخالف آنان گارد نگيريد و صرف علاقه نداشتن به خواستگار را بهانه اي براي گفتن «نه» نکنيد. از آن ها بخواهيد دلايل موافقت شان براي ازدواج شما با اين خواستگار را بيان کنند، ببينيد چه دلايلي وجود دارد که آنان به اين ازدواج اصرار دارند، دلايل آن ها را به همراه يک مشاور پيش از ازدواج بررسي کنيد. نکته ديگري که بايد به آن توجه کنيد اين است که عشق و علاقه هرچند شرط لازم براي ازدواج است ولي به هيچ عنوان شرط کافي نيست، چه بسا ازدواج هايي که بدون عشق و علاقه زياد طرفين به يکديگر انجام شده ولي در فراز و فرودهاي زندگي از آنان يک ليلي و مجنون واقعي ساخته است.



صفدر رستمي/ روان شناس باليني